مصلحت دوست قسمت اول
20 فروردین 1400 توسط زينب صالحي هاردنگي
بسم الله الرحمن الرحیم همه لباس پوشیده و اماده ایستاده بودند دم در اما او هنوز نیامده بود پدر که حسابی کلافه شده بود خودش راهش را گرفت و رفت پسرها هم دنبالش مادر که زیر لب داشت غر می زد برگشت به اتاق تا ببیند این دختر کجا مانده در را که باز کرد دید… بیشتر »