زیبایی های زندگی

خاطرات زیبای زندگی
  • خانه 
  • موضوعات 
  • آرشیوها 
  • آخرین نظرات 

زندگی باید کرد ... قسمت پنجم

13 مرداد 1400 توسط زينب صالحي هاردنگي
اخر شب وارد اتاقش شد و ریز ریز مدارک و اسناد و دارایی هایش را ردیف کرد بعد سهمی برای هر کدام از فرزندانش جدا کرد صدای حاج اقا در گوشش می پیچید(مبادا در بخشش اموال احساسی عمل کنی در همه چیز رعایت اعتدال لازم است) پیش خودش گفت باید با مشورت اموالم را… بیشتر »
 نظر دهید »

زندگی باید کرد ... قسمت چهارم

12 مرداد 1400 توسط زينب صالحي هاردنگي
صدای قران را که از مسجد شنید لباسهایش را عوض کرد و رفت تا وضو بگیرد هنوز مغازه شلوغ بود و شاگردها هم در حال گپ و گفت و گو با مشتری ها بودند ارام از کنار همه عبور کرد  از داخل مغازه با انواع بوهای مطبوع و خوشمزه بیرون زد و خیابان با همه ی دودها و گرمی… بیشتر »
 نظر دهید »

زندگی باید کرد ... قسمت سوم

11 مرداد 1400 توسط زينب صالحي هاردنگي
اما پایش رمقی نداشت  شاید کل کوچه تا خانه صد قدم نبود اما برای او رسیدن را کند تر می کرد  بالاخره رسید و 5 دقیقه ای را همانطور خسته و بی رمق کنار سکوی جلوی حیاط نشست سرش را به دیوار مجاور تکیه داد و چشمانش را بست  نفهمید چه مقدار خوابش برده که با صدای… بیشتر »
 2 نظر

زندگی باید کرد ... قسمت دوم

10 مرداد 1400 توسط زينب صالحي هاردنگي
برگه ی ازمایش را که گرفت یک راست رفت پیش دکترش  فضای مطب و سکوت حاکم بر ان حال پیرمرد را بد می کرد اما چاره ای نبود دکتر همچنان خیره در برگه ها بود و پیرمرد با انبوهی سوال بی جواب  در حالیکه انتظار چون خوره به جانش افتاده بود به دکتر نگاه می کرد شاید در… بیشتر »
 1 نظر

زندگی باید کرد....قسمت اول

09 مرداد 1400 توسط زينب صالحي هاردنگي
بسم الله الرحمن الرحیم یکی یکی پله های ازمایشگاه را بالا می رفت تا بالاخره رسید به سالن و یک راست رفت سمت پیشخوان. خانم جوانی که پشت میز ایستاده بود و با یک دستش اسامی را یادداشت می کرد و با دستی دیگر برگه های ازمایش را تحویل افراد میداد نگاهی به پیرمرد… بیشتر »
 2 نظر
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 15
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

زیبایی های زندگی

زندگي صحنه ي يكتاي هنرمندي ماست هر كسي نغمه ي خود خواند واز صحنه رود صحنه پيوسته بجاست اي خوش ان نغمه كه مردم بسپارند به ياد

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • حشره ی کوچکی که مامور خدا بود
  • حلزون باشیم
  • خدای من
  • داستان
  • داستان
  • داستان
  • داستان واقعی(قسمت اول)
  • دومین داستان دنباله دار
  • سومین داستان دنباله دار(وقتی خدا بخواهد)
  • شعر منتظرم منتظر واقعی این همه را دارم و باور نکن
  • من و عید بچگیام
  • من و عید بچگیام
  • چهارمین داستان دنباله دار (زندگی باید کرد...)
  • گاهی وقتها

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس