زیبایی های زندگی

خاطرات زیبای زندگی
  • خانه 
  • موضوعات 
  • آرشیوها 
  • آخرین نظرات 

زندگی باید کرد....قسمت اول

09 مرداد 1400 توسط زينب صالحي هاردنگي

بسم الله الرحمن الرحیم

یکی یکی پله های ازمایشگاه را بالا می رفت تا بالاخره رسید به سالن و یک راست رفت سمت پیشخوان. خانم جوانی که پشت میز ایستاده بود و با یک دستش اسامی را یادداشت می کرد و با دستی دیگر برگه های ازمایش را تحویل افراد میداد نگاهی به پیرمرد انداخت و گفت پدرجان دفترچه ات را بگذار روی میز تا صدایت بزنم

پیرمرد هم دفترچه بیمه اش را سر داد روی میز و بعد نشست روی صندلی های  سمت چپ که تقریبا خلوت تر بود

پیرمرد حال خوبی نداشت با اینکه سن و سالش خیلی هم نبود و فقط 50 سال سن داشت اما چون 60 ساله ها بود از بس غم و غصه ی روزگار کشیده بود و برای ذره ذره ی زندگی امروزش تلاش کرده بود 

تا نوبتش برسد چشمانش را بست و به صندلی تکیه داد

صدای دکتر در گوشش می پیچید که پدرجان این سرگیجه های گاه و بی گاه شما و این خون دماغ شدنهای هر روزی شما از نظر من دلایلی دارد میتوانم یک ردیف از دلایل را برایتان قطار کنم اما ترجیح می دهم تا نتایج ازمایشتان صبر کنم

افکاری دور سرش می گشت 

بیماریم چیست؟نکند خطرناک باشد؟ اگر …. در افکارش غرق بود که اسمش را صدا زدند بی اختیار از صندلی بلند شد و به شتاب به سمت صدا رفت 

✍منتظر قسمتهای بعدی باشید

zendegi
مطلب قبلی
مطلب بعدی
 2 نظر

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(2)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
2 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)

کلیدواژه ها: به قلم خودم داستان دنباله دار زندگی را دریاب....قسمت اول

موضوعات: بدون موضوع, چهارمین داستان دنباله دار (زندگی باید کرد...) لینک ثابت

نظر از: اله صوفی [بازدید کننده]
اله صوفی
5 stars

سلام
موفق باشید ان شاءالله بانو

1400/05/23 @ 13:57
نظر از:  
  • یارب از ابر هدایت برسان بارانی
  • زیبایی های زندگی
  • از کتابی که خوانده ام
  • انچه از ما منتشر شد
5 stars

سلام بانو ممنون از شا و نظرتون عاقبت بخیر باشید ان شاالله

1400/05/29 @ 19:59


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

زیبایی های زندگی

زندگي صحنه ي يكتاي هنرمندي ماست هر كسي نغمه ي خود خواند واز صحنه رود صحنه پيوسته بجاست اي خوش ان نغمه كه مردم بسپارند به ياد

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • حشره ی کوچکی که مامور خدا بود
  • حلزون باشیم
  • خدای من
  • داستان
  • داستان
  • داستان
  • داستان واقعی(قسمت اول)
  • دومین داستان دنباله دار
  • سومین داستان دنباله دار(وقتی خدا بخواهد)
  • شعر منتظرم منتظر واقعی این همه را دارم و باور نکن
  • من و عید بچگیام
  • من و عید بچگیام
  • چهارمین داستان دنباله دار (زندگی باید کرد...)
  • گاهی وقتها

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس