زیبایی های زندگی

خاطرات زیبای زندگی
  • خانه 
  • موضوعات 
  • آرشیوها 
  • آخرین نظرات 

هر کسی کو دور ماند از اصل خویش باز جوید روزگار وصل خویش.....قسمت30

27 اسفند 1399 توسط زينب صالحي هاردنگي
از ان طرف گل سیما که نگران حال و روز علی بود به مسجد می رفت و نیت کرده بود تا آزادی پسرش هر 5 شنبه مسجد را جارو بزند ان روز هم وضو گرفته و لوازم کارش را برداشت تا به مسجد رود درب مسجد را باز کرد و وارد شد شب گذشته باران باریده بود و فضای مسجد با ان… بیشتر »
 1 نظر

هر کسی کو دور ماند از اصل خویش باز جوید روزگار وصل خویش.....قسمت29

25 اسفند 1399 توسط زينب صالحي هاردنگي
علی حسابی مشغول بود  او علاوه برکارهای کتابخانه سخت مشغول حفظ قران بود و حالا فقط مانده بود جزء سی که او در فضای سکوت و پر ارامش کتابخانه به خوبی ان را انجام میداد و خواندن و حفظ قران ارامش عجیبی در او ایجاد می کرد مخصوصا در ان روز که افسر جوانی وارد… بیشتر »
 1 نظر

هر کسی کو دور ماند از اصل خویش باز جوید روزگار وصل خویش.....قسمت 28

22 اسفند 1399 توسط زينب صالحي هاردنگي
در راهرو دادگاه همه به او خیره نگاه می کردند عده ای او را سارق عده ای جنایتکار و قاتل و خلاصه تا برسد دم اتاق هزاران حرف شنید اما دیدن مادر ، حال او را بسیار خوب می کرد چقدر برای خانه و غذاهای مادرش دلتنگ شده بود اشکی از گوشه ی چشمش چکید و با حسرت به… بیشتر »
 1 نظر

هر کسی کو دور ماند از اصل خویش باز جوید روزگار وصل خویش.....قسمت27

07 اسفند 1399 توسط زينب صالحي هاردنگي
علی   که حالا 18 ساله بود و سن قانونی را هم دارا بود به زندان فرستادند  زندان مناسب حال او نبود و روزهای سختی را می گذراند اما بهترین موردی که باعث خوشحالیش بود و به او ارامش میداد وجود قران پدر بود  او که حالا می توانست قران را به خوبی بخواند و حفظ… بیشتر »
 1 نظر

هر کسی کو دور ماند از اصل خویش باز جوید روزگار وصل خویش.....قسمت26

05 اسفند 1399 توسط زينب صالحي هاردنگي
حال علی خیلی خوب شده بود او. برای جبران محبتهای پیرمرد به او قول داده بود یک ماه در کارها کمک کار او باشد  پیرمرد مهربان که اسمش غلام علی بود قبول نمی کرد و می گفت: تنها بخاطر خدا از او پرستاری کرده  اما علی که پسر قدردانی بود راضی نمی شد بالاخره انقدر… بیشتر »
 3 نظر
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

زیبایی های زندگی

زندگي صحنه ي يكتاي هنرمندي ماست هر كسي نغمه ي خود خواند واز صحنه رود صحنه پيوسته بجاست اي خوش ان نغمه كه مردم بسپارند به ياد

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • حشره ی کوچکی که مامور خدا بود
  • حلزون باشیم
  • خدای من
  • داستان
  • داستان
  • داستان
  • داستان واقعی(قسمت اول)
  • دومین داستان دنباله دار
  • سومین داستان دنباله دار(وقتی خدا بخواهد)
  • شعر منتظرم منتظر واقعی این همه را دارم و باور نکن
  • من و عید بچگیام
  • من و عید بچگیام
  • چهارمین داستان دنباله دار (زندگی باید کرد...)
  • گاهی وقتها

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس