زیبایی های زندگی

خاطرات زیبای زندگی
  • خانه 
  • موضوعات 
  • آرشیوها 
  • آخرین نظرات 

وقتی خدا بخواهد...قسمت اول

03 خرداد 1400 توسط زينب صالحي هاردنگي
بسم الله الرحمن الرحیم   آسیه دختر خیلی زیبایی بود آنقدر که حرف کل فامیل او بودهمه ی پسرهای روستا خاطر خواه او بودند تقریبا تمام ده رفته بودند برای خواستگاری اما پدر که کشاورزی زحمت کش بود از میان همه دامادی را انتخاب کرد که مومن بود و اهل تلاش هر چند… بیشتر »
 نظر دهید »

مصلحت دوست قسمت اخر

22 اردیبهشت 1400 توسط زينب صالحي هاردنگي
نگاه حسرت باری به خانه انداخت و راه افتاد تا شب در کوچه ها با پای پیاده و موتوری که روشن نمی شد به راه خود ادامه می داد  حسابی خسته و کلافه اما تا نصفه های شب کارش همین بود در راه همه ی حواسش به ریحانه بود و انتقامی که هم از خود می گرفت هم از او… بیشتر »
 نظر دهید »

مصلحت دوست قسمت 18

20 اردیبهشت 1400 توسط زينب صالحي هاردنگي
دایی جواد بالاخره فهمید ان شماره از ریحانه بوده و محمدعلی درست می گوید همین را به پدر ریحانه گفت: و او هم با عصبانیت گوشی ریحانه را مصادره کرد و هر راه ارتباطی دیگری که محمدعلی بتواند ارتباط بگیرد را هم قطع کرد  محمدعلی چندباری سعی کرد اما هیچ اطلاعی از… بیشتر »
 نظر دهید »

مصلحت دوست قسمت 17

18 اردیبهشت 1400 توسط زينب صالحي هاردنگي
محمدعلی با حرفهای ان شب ریحانه جان تازه ای گرفت کارش را جدی تر دنبال می کرد و همچنین اخلاقش در خانه هم خیلی عوض شده بود در یکی از کمپ های ترک اعتیاد هم ثبت نام کرده بود و جدی جدی داشت خود را برای بازگشت تمام انچه از دست داده بود اماده می کرد  همه چیز… بیشتر »
 نظر دهید »

مصلحت دوست قسمت 16

17 اردیبهشت 1400 توسط زينب صالحي هاردنگي
حالا محمدعلی کمی روبراه شده بود انقدری که دیگر بدون ویلچر و عصا هم می توانست راه برود  یکی از دوستان نزدیکش برایش یک شغل خوب پیدا کرد  او هم یکی دو ماه رفت  وقتی دوباره وضع مالیش کمی بهتر شد با ریحانه تماس گرفت و خواست به حرف پدرش گوش ندهد و با او… بیشتر »
 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • ...
  • 3
  • ...
  • 4
  • 5
  • 6
  • ...
  • 7
  • ...
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 15
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

زیبایی های زندگی

زندگي صحنه ي يكتاي هنرمندي ماست هر كسي نغمه ي خود خواند واز صحنه رود صحنه پيوسته بجاست اي خوش ان نغمه كه مردم بسپارند به ياد

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • حشره ی کوچکی که مامور خدا بود
  • حلزون باشیم
  • خدای من
  • داستان
  • داستان
  • داستان
  • داستان واقعی(قسمت اول)
  • دومین داستان دنباله دار
  • سومین داستان دنباله دار(وقتی خدا بخواهد)
  • شعر منتظرم منتظر واقعی این همه را دارم و باور نکن
  • من و عید بچگیام
  • من و عید بچگیام
  • چهارمین داستان دنباله دار (زندگی باید کرد...)
  • گاهی وقتها

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس