زندگی باید کرد ... قسمت دوم
10 مرداد 1400 توسط زينب صالحي هاردنگي
برگه ی ازمایش را که گرفت یک راست رفت پیش دکترش فضای مطب و سکوت حاکم بر ان حال پیرمرد را بد می کرد اما چاره ای نبود دکتر همچنان خیره در برگه ها بود و پیرمرد با انبوهی سوال بی جواب در حالیکه انتظار چون خوره به جانش افتاده بود به دکتر نگاه می کرد شاید در… بیشتر »