زیبایی های زندگی

خاطرات زیبای زندگی
  • خانه 
  • موضوعات 
  • آرشیوها 
  • آخرین نظرات 

وقتی خدا بخواهد...قسمت دوم

03 خرداد 1400 توسط زينب صالحي هاردنگي

بعد از عروسی همه کنجکاو بودند که آسیه هم از زندگی راضی است یا نه برای همین هر شب یک نفر این عروس و داماد را به خانه اش دعوت کرد

اما هادی آنقدر خوش اخلاق و مردمی بود که همه شیفته اش می شدند و به انتخاب آسیه و پدرش احسنت می گفتند

 

چند ماهی از وصلت آنها می گذشت و کم کم حالات روحی و جسمی آسیه عوض می شد دیگر آن دختر شاداب و پر جنب و جوش همیشگی نبود و این هادی را خیلی آزار می داد

یکبار در حالیکه غذا را سر سفره می آورد حالش به شدت بد شد و هادی هم سریع یک ماشین گیر آورد و او را برد بیمارستان شهر بعد از بستری دکتر با خوشحالی خبر بارداری آسیه را داد و هادی که اصلا توقع چنین خبر خوشایندی را نداشت تا چند دقیقه مات و مبهوت ماند

بلافاصله بعد از خارج شدن از بیمارستان رفتند و حسابی خرید کردند هادی هر چیزی که فکر می کرد آسیه دوست دارد را می خرید از نان شیرین محلی گرفته تا خوراکی هایی مثل بستنی و چیپس و…

هر روز که می گذشت هادی تلاش خود را بیشتر می کرد تا پول لازم را برای زایمان آسیه فراهم کند برای همین گاهی تا دیر وقت سر کار بود

اما هر وقتی که خانه بود مثل پروانه ای به دور آسیه می گشت و حسابی مراقب او بود

نه ماه با تمام بالا و پایین زندگی گذشت و آنها صاحب یک پسر زیبا شدند
✍منتظر قسمتهای بعدی باشید…

zendegi
مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

کلیدواژه ها: اسیه و هادی به قلم خودم داستان فرزند قسمت دوم وقتی خدا بخواهد

موضوعات: بدون موضوع, سومین داستان دنباله دار(وقتی خدا بخواهد) لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

زیبایی های زندگی

زندگي صحنه ي يكتاي هنرمندي ماست هر كسي نغمه ي خود خواند واز صحنه رود صحنه پيوسته بجاست اي خوش ان نغمه كه مردم بسپارند به ياد

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • حشره ی کوچکی که مامور خدا بود
  • حلزون باشیم
  • خدای من
  • داستان
  • داستان
  • داستان
  • داستان واقعی(قسمت اول)
  • دومین داستان دنباله دار
  • سومین داستان دنباله دار(وقتی خدا بخواهد)
  • شعر منتظرم منتظر واقعی این همه را دارم و باور نکن
  • من و عید بچگیام
  • من و عید بچگیام
  • چهارمین داستان دنباله دار (زندگی باید کرد...)
  • گاهی وقتها

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس