وقتی خدا بخواهد...قسمت 11(قسمت آخر)
14 خرداد 1400 توسط زينب صالحي هاردنگي
بچه ها یکی یکی قد می کشیدند و بزرگ می شدند هم خرجشان بیشتر می شد هم کمک کردنها فرزند ششم که به دنیا امد خانه حسابی غرق شادی بود یک دختر کوچک و ناز یک ماه از تولدش می گذشت از صبح بی تاب بود و هیچ رقم نمی توانستند ساکتش کنند کمی شیر می خورد و ارام می شد… بیشتر »