مصلحت دوست قسمت 12
جریان از این قرار بود که محمدعلی و دوستش سوار بر موتور از سرکار برمی گشتند به خانه که در میانه ی راه موتور با یک ماشین تصادف می کند
دوست محمدعلی را درحالیکه بیهوش بوده به بیمارستان می رسانند
و بعد از یک شبانه روز که به هوش می اید و سراغ دوستش را می گیرد همه تازه می فهمند این دو با هم بودند در این مدت خانواده ی محمدعلی حسابی دنبال او می گردند ولی او را پیدا نمی کنند و حالا با حرفهای دوستش هم خوشحال و هم ناراحت شده بودند
بهرحال می روند و اطراف محل حادثه را می گردند و او را در کانال اب می یابند
و او این مدت را بی جان و بی رمق انجا افتاده بوده
وقتی او را می رسانند بیمارستان و تحت معاینات قرار می گیرد می فهمند پایش شکسته و شاید چندماهی از جایش نتواند بلند شود
همه به دیدن محمدعلی می روند و پدر و مادر ریحانه هم همینطور محمدعلی سراغ ریحانه را که می گیرد دایی عصبانی انجا را ترک می کند بی هیچ حرفی
محمدعلی بی تاب می شود و دردهایش بیشتر
اخر دست یکی از برادرانش به خانه ی دایی زنگ می زند و سعی می کند تلفنی ریحانه و محمدعلی صحبت کنند تا محمد علی ارام شود
با این حال اوضاع روحی محمدعلی و وضع جسمانی او دست به دست هم می دهند تا هر لحظه حالش بدتر شود
✍منتظر قسمتهای بعدی باشید…