مصلحت دوست قسمت سوم
نزدیک اذان مغرب موقع توزیع شام همه امدن سراغ بچه هایشان و ریحانه هم با خیال راحت رفت دنبال نمازش
وقتی برگشت و خواست در همان اتاق بماند به اصرار مادرش امد در سالن و با بقیه شام خورد بلافاصله بعد از شام دوباره فضای اهنگ و رقص حالش را بهم می ریخت امد که برود ولی مادرش نگذاشت
او هم ناراحت و گرفته سرش را انداخت پایین بی انکه به ادمهای در حال رقص نگاهی کند کم کم عمه خودش را به انها رساند و نشست کنار ریحانه و مادرش
رفتارهای ریحانه را دوست داشت که چطور پاکی درونش را حفظ می کند
چندباری قربان صدقه اش رفت و برای دختران و عروسهایش مدام از ریحانه و رفتارهایش می گفت
انقدر تعریف کرد که کم کم بقیه ی فامیل روی ریحانه حساس شدند و دیگر کمتر به او اعتنا می کردند
عمه اما کاری به بقیه نداشت می رفت و می امد و قربان صدقه اش می رفت
بالاخره جشن عروسی در اخر شب و با بدرقه ی عروس و داماد تمام شد و همه برگشتند به خانهو از خستگی نفهمیدند کی خوابشان برد
✍منتظر قسمتهای بعدی باشید…