زیبایی های زندگی

خاطرات زیبای زندگی
  • خانه 
  • موضوعات 
  • آرشیوها 
  • آخرین نظرات 

مصلحت دوست قسمت چهارم

25 فروردین 1400 توسط زينب صالحي هاردنگي

رفتار ریحانه در عروسی اگر چه مادرش را بسیار عصبانی کرده بود اما همسایه ها و فامیل همگی شیفته ی اخلاق و روحیات او بودند انقدر که حرف ریحانه خانه به خانه می پیچید و حیا و ایمان او سر زبانها افتاده بود خیلی ها هم از صبوری او در ان اتاق و بازیش با کودکان خیلی خوششان امده بود 

خلاصه این حرفها باعث شده بود سیل خواستگارها به طرف منزل انها سرازیر شود 

پدر که روزی سه چهار خواستگار را رد کرده بود کلافه و حیران به خانه می امد و اوقات خودش و خانواده را حسابی تلخ می کرد او اصلا قصد شوهر دادن دخترش را نداشت از نظر او دختر باید حداقل 30سال داشته باشد تا بتواند شوهر کند

 عمه که ان شب حسابی مبهوت رفتار ریحانه بود و خبرها را کم و بیش داشت بدون مشورت با پسرش شال و کلاه کرد و رفت خواستگاری ریحانه و انقدر زبان چربی کرد تا بالاخره پدر راضی شد این دو را برای هم در نظر بگیرد 

عمه که خود را برنده می دانست خوشحال و شاد به خانه برگشت 

ریحانه شب تازه از جریان اگاه شد و از اینکه پدر بی مشورت این تصمیم را گرفته ناراحت شد و اعتراض کرد

اما پدر چهره درهم کشید و با صدایی بلند فریاد زد اختیاردار تو منم به هر کس دلم بخواهد شوهرت می دهم و تو کوچکتر از این هستی که خوب و بد خودت را تشخیص دهی 

این حرفها انقدر برای ریحانه سخت بود که تا سه روز فقط گوشه ای می نشست و برای خودش گریه می کرد ان هم به دور از چشم مادر و پدر

✍منتظر قسمتهای بعدی باشید…

zendegi
مطلب قبلی
مطلب بعدی
 1 نظر

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)

کلیدواژه ها: به قلم خودم خواستگارها ریحانه عمه قسمت چهارم

موضوعات: بدون موضوع, دومین داستان دنباله دار لینک ثابت

نظر از: اله صوفی [بازدید کننده]
اله صوفی
5 stars

سلام
منتظر ادامه هستم

1400/01/26 @ 12:14


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

زیبایی های زندگی

زندگي صحنه ي يكتاي هنرمندي ماست هر كسي نغمه ي خود خواند واز صحنه رود صحنه پيوسته بجاست اي خوش ان نغمه كه مردم بسپارند به ياد

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • حشره ی کوچکی که مامور خدا بود
  • حلزون باشیم
  • خدای من
  • داستان
  • داستان
  • داستان
  • داستان واقعی(قسمت اول)
  • دومین داستان دنباله دار
  • سومین داستان دنباله دار(وقتی خدا بخواهد)
  • شعر منتظرم منتظر واقعی این همه را دارم و باور نکن
  • من و عید بچگیام
  • من و عید بچگیام
  • چهارمین داستان دنباله دار (زندگی باید کرد...)
  • گاهی وقتها

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس