زیبایی های زندگی

خاطرات زیبای زندگی
  • خانه 
  • موضوعات 
  • آرشیوها 
  • آخرین نظرات 

هر کسی کو دور ماند از اصل خویش باز جوید روزگار وصل خویش.....قسمت 31

29 اسفند 1399 توسط زينب صالحي هاردنگي

گل سیما خیلی کار داشت 

روزهایی که علی در زندان بود دل و دماغی نداشت اما الان باید خانه را برای گل پسرش اماده کند 

از حیاط و حوض و باغچه گرفته تا تمیزی سایر اتاقها از جمله اتاق علی 

گل سیما همچون گذشته خوش سلیقه و با حوصله تمام کارها را انجام داد 

شب از فرط خستگی نفهمید کی خوابش برد

صبح اول وقت می رفت دم زندان تا علی را با خود به خانه بیاورد

علی کم کم بساط رفتن را جور می کرد 

با همه خداحافظی کرده بود و کلید کتابخانه را هم تحویل داد

بلندگو اسمش را که خواند بی معطلی ساکش را برداشت و رفت 

در سالن که قدم می زد تمام خاطرات این دو سال پیش رویش می امد از کشته شدن حمید تا اشنایی او با غلام رضا و یادگیری قران تا حفظ قران و توسلات 

تجربیات کتابخانه برای اینده اش حتما مفید خواهد بود و حالا دلتنگیش برای رسیدن به مادر قدم و قلبش را به تندی سوق میداد

در را که باز کردند مثل پرنده ی ازاد شده از قفس می دوید و اشک میریخت انقدر مادر را بغل کرد و گریه کردند تا سبک شدند

در راه او زبان بود و گل سیما گوش دلش می خواست فقط از خوشی های زندان بگوید تا گل سیما کمتر غصه بخورد 

گل سیما که دلش برای حرفهای علی تنگ شده بود علاوه بر شنیدن تمام حواسش به پسری بود که هم فکرو عقلش هم جثه اش نسبت به قبل بزرگتر شده بود 

در نگاه گل سیما علی دیگر آن پسر بازیگوش نبود مردی شده بود برای خودش و حرفهایش یکی در میان از قران بود و روایت و این طرز حرف زدن علی گل سیما را می برد به روزهای خوشش با حاج علی 

اری انگار علی همه جوره داشت شبیه پدرش می شد 

ناگهان علی ادرسی به راننده داد و مسیر حرکتشان عوض شد 

گل سیما هر چه از علی می پرسید قرار است کجا بروند علی زیربار جواب نمی رفت 

بالاخره ماشین در همان ادرسی که علی داده بود ایستاد

✍منتظرقسمتهای بعدی باشید…

zendegi
مطلب قبلی
مطلب بعدی
 2 نظر

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(2)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
2 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)

کلیدواژه ها: به قلم خودم تغییر مسیر خاطرات زندان داستان دنباله دار رهایی از زندان علی قسمت31

موضوعات: بدون موضوع, داستان لینک ثابت

نظر از:  
  • akrammahla
اکرم محسنی
5 stars

الهی همه جوان‌ها عاقبت به خیر شوند.

1399/12/30 @ 01:19
نظر از:  
  • یک‌ نکته از هزاران
رقیه اله صوفی
5 stars

سلام بانو
متشکر

1399/12/30 @ 22:10


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

زیبایی های زندگی

زندگي صحنه ي يكتاي هنرمندي ماست هر كسي نغمه ي خود خواند واز صحنه رود صحنه پيوسته بجاست اي خوش ان نغمه كه مردم بسپارند به ياد

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • حشره ی کوچکی که مامور خدا بود
  • حلزون باشیم
  • خدای من
  • داستان
  • داستان
  • داستان
  • داستان واقعی(قسمت اول)
  • دومین داستان دنباله دار
  • سومین داستان دنباله دار(وقتی خدا بخواهد)
  • شعر منتظرم منتظر واقعی این همه را دارم و باور نکن
  • من و عید بچگیام
  • من و عید بچگیام
  • چهارمین داستان دنباله دار (زندگی باید کرد...)
  • گاهی وقتها

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس