زیبایی های زندگی

خاطرات زیبای زندگی
  • خانه 
  • موضوعات 
  • آرشیوها 
  • آخرین نظرات 

زندگی باید کرد ... قسمت سوم

11 مرداد 1400 توسط زينب صالحي هاردنگي
اما پایش رمقی نداشت  شاید کل کوچه تا خانه صد قدم نبود اما برای او رسیدن را کند تر می کرد  بالاخره رسید و 5 دقیقه ای را همانطور خسته و بی رمق کنار سکوی جلوی حیاط نشست سرش را به دیوار مجاور تکیه داد و چشمانش را بست  نفهمید چه مقدار خوابش برده که با صدای… بیشتر »
 2 نظر

زندگی باید کرد ... قسمت دوم

10 مرداد 1400 توسط زينب صالحي هاردنگي
برگه ی ازمایش را که گرفت یک راست رفت پیش دکترش  فضای مطب و سکوت حاکم بر ان حال پیرمرد را بد می کرد اما چاره ای نبود دکتر همچنان خیره در برگه ها بود و پیرمرد با انبوهی سوال بی جواب  در حالیکه انتظار چون خوره به جانش افتاده بود به دکتر نگاه می کرد شاید در… بیشتر »
 1 نظر

زندگی باید کرد....قسمت اول

09 مرداد 1400 توسط زينب صالحي هاردنگي
بسم الله الرحمن الرحیم یکی یکی پله های ازمایشگاه را بالا می رفت تا بالاخره رسید به سالن و یک راست رفت سمت پیشخوان. خانم جوانی که پشت میز ایستاده بود و با یک دستش اسامی را یادداشت می کرد و با دستی دیگر برگه های ازمایش را تحویل افراد میداد نگاهی به پیرمرد… بیشتر »
 2 نظر

مصلحت دوست قسمت 15

15 اردیبهشت 1400 توسط زينب صالحي هاردنگي
یک روز حال محمدعلی خیلی بد شد خانه هم پر بود از مهمانهایی که برای دیدنش امده بودند  دکتر اوردند بالای سرش بعد از بررسی دکتر به مادرش گفت : پسرت درد پا ندارد که بی تابی می کند به او مواد برسانید  این حرف دکتر مثل پتکی بر سر عمه خانم نشست چقدر گریه کرد و… بیشتر »
 نظر دهید »

مصلحت دوست قسمت سوم

23 فروردین 1400 توسط زينب صالحي هاردنگي
نزدیک اذان مغرب موقع توزیع شام همه امدن سراغ بچه هایشان و ریحانه هم با خیال راحت رفت دنبال نمازش وقتی برگشت و خواست در همان اتاق بماند به اصرار مادرش امد در سالن و با بقیه شام خورد بلافاصله بعد از شام دوباره فضای اهنگ و رقص حالش را بهم می ریخت امد که… بیشتر »
 1 نظر
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

زیبایی های زندگی

زندگي صحنه ي يكتاي هنرمندي ماست هر كسي نغمه ي خود خواند واز صحنه رود صحنه پيوسته بجاست اي خوش ان نغمه كه مردم بسپارند به ياد

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • حشره ی کوچکی که مامور خدا بود
  • حلزون باشیم
  • خدای من
  • داستان
  • داستان
  • داستان
  • داستان واقعی(قسمت اول)
  • دومین داستان دنباله دار
  • سومین داستان دنباله دار(وقتی خدا بخواهد)
  • شعر منتظرم منتظر واقعی این همه را دارم و باور نکن
  • من و عید بچگیام
  • من و عید بچگیام
  • چهارمین داستان دنباله دار (زندگی باید کرد...)
  • گاهی وقتها

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس