زیبایی های زندگی

خاطرات زیبای زندگی
  • خانه 
  • موضوعات 
  • آرشیوها 
  • آخرین نظرات 

وقتی خدا بخواهد...قسمت ششم

07 خرداد 1400 توسط زينب صالحي هاردنگي
در اثر تصادف پای اسیه بدجور ضربه دید و  خونریزی داشت اما او نگران بچه هایش بود و هرطور بود می خواست پیش آنها برود برای همین  خودرا روی زمین می کشید تا به ده برگردد تقلای بسیار او و ناتوانی در حرکت و خونریزی شدید و چندساعت بعد از تصادف  همه دست به دست هم… بیشتر »
 نظر دهید »

وقتی خدا بخواهد...قسمت پنجم

06 خرداد 1400 توسط زينب صالحي هاردنگي
وقتی به هوش آمد دیگر هادی قبل نبود مثل کوره ی آتش از تب می سوخت و آنقدر همین افراد اطرافشان دست دست کردند تا شدت تب او بیشتر شد و دیگر حالت عادی نداشت و بعد از مدتی مثل دیوانه ها شده بود یک دفعه به سرش می زد بزند به کوه یا داد و فریاد راه بیاندازد دیگر… بیشتر »
 نظر دهید »

وقتی خدا بخواهد...قسمت چهارم

06 خرداد 1400 توسط زينب صالحي هاردنگي
2سالی از زندگی درآن زمین که حالا خانه ی آنها شده بود می گذشت و آرام آرام هادی هم حس حسادت را در مردم می دید حتی الان پسر عموها هم که از این پیشکش پدر راضی نبودند  به خیل حسودان پیوستند و می خواستند هر طور شده انتقام خود را از او بگیرند مدتی به هر بهانه… بیشتر »
 نظر دهید »

وقتی خدا بخواهد...قسمت سوم

05 خرداد 1400 توسط زينب صالحي هاردنگي
تازه خانه رنگ و بویی دیگر پیدا کرده بود و دنیای آنها را تغییر می داد احمد خیلی باهوش بود و همین شوق پدر و مادر را برای تولد فرزندان بعدی بیشتر می کرد سه سال بعد از احمدآاسیه دوباره باردار شد ولی اینبار نه ماه به نه ماه و پشت سر هم تا فرزند دهم که  به… بیشتر »
 نظر دهید »

وقتی خدا بخواهد...قسمت دوم

03 خرداد 1400 توسط زينب صالحي هاردنگي
بعد از عروسی همه کنجکاو بودند که آسیه هم از زندگی راضی است یا نه برای همین هر شب یک نفر این عروس و داماد را به خانه اش دعوت کرد اما هادی آنقدر خوش اخلاق و مردمی بود که همه شیفته اش می شدند و به انتخاب آسیه و پدرش احسنت می گفتند   چند ماهی از وصلت آنها… بیشتر »
 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 15
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

زیبایی های زندگی

زندگي صحنه ي يكتاي هنرمندي ماست هر كسي نغمه ي خود خواند واز صحنه رود صحنه پيوسته بجاست اي خوش ان نغمه كه مردم بسپارند به ياد

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • حشره ی کوچکی که مامور خدا بود
  • حلزون باشیم
  • خدای من
  • داستان
  • داستان
  • داستان
  • داستان واقعی(قسمت اول)
  • دومین داستان دنباله دار
  • سومین داستان دنباله دار(وقتی خدا بخواهد)
  • شعر منتظرم منتظر واقعی این همه را دارم و باور نکن
  • من و عید بچگیام
  • من و عید بچگیام
  • چهارمین داستان دنباله دار (زندگی باید کرد...)
  • گاهی وقتها

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس