زیبایی های زندگی

خاطرات زیبای زندگی
  • خانه 
  • موضوعات 
  • آرشیوها 
  • آخرین نظرات 

وقتی خدا بخواهد...قسمت 11(قسمت آخر)

14 خرداد 1400 توسط زينب صالحي هاردنگي
بچه ها یکی یکی قد می کشیدند و بزرگ می شدند هم خرجشان بیشتر می شد هم کمک کردنها فرزند ششم که به دنیا امد خانه حسابی غرق شادی بود یک دختر کوچک و ناز  یک ماه از تولدش می گذشت از صبح بی تاب بود و هیچ رقم نمی توانستند ساکتش کنند  کمی شیر می خورد و ارام می شد… بیشتر »
 نظر دهید »

وقتی خدا بخواهد...قسمت دهم

12 خرداد 1400 توسط زينب صالحي هاردنگي
ه یکی از اهالی هم یک شب او را به خانه اش برد از قبل به خانم خانه سپرده بود تا شامی مفصل و لذیذ برای او فراهم کنند بعد از شام و کمی صحبت ان مرد از دخترش گفت و خواست که احمد یک نظر او را ببیند و اگر برای همسری مناسب می داند با او ازدواج کند احمد از این… بیشتر »
 1 نظر

وقتی خدا بخواهد...قسمت نهم

11 خرداد 1400 توسط زينب صالحي هاردنگي
احمد که لطف مردم را دیده بود و از انها در مورد فلج شدنش اموزشهایی دیده بود اصلا دلسرد نشد و با اینکه عمویش فقط بخاطر حرف مردم او را برگرداند اصلا از او توقع نداشت و محکم و صبور با تمام غمهایش مبارزه می کرد یک ماهی از این اتفاق می گذشت و حال جسمی احمد… بیشتر »
 نظر دهید »

وقتی خدا بخواهد...قسمت هشتم

09 خرداد 1400 توسط زينب صالحي هاردنگي
یکباره به خود آمد و تمام گوسفندان را جمع کرده به زیر سایبانی برد تا از باران و خیس شدن نجات پیدا کنند بعد هم یکی یکی آنها را شمرد ولی یک بره گم شده بود تمام شب را به دنبال گوسفند بیچاره گشت هم خسته بود هم گرسنه و هوا انقدر تاریک بود که چشمان خسته و تارش… بیشتر »
 نظر دهید »

وقتی خدا بخواهد...قسمت هفتم

08 خرداد 1400 توسط زينب صالحي هاردنگي
احمد بیشتر مواقع از صبح گوسفندان را که حدود 50عدد بودند را با خود به دشت می برد و نزدیک غروب هم برمی گشت اگر اتفاقی برای گوسفندی می افتاد کتک سختی در انتظارش بود یکبار وقتی امام جماعت روستا با عده ای از آن دشت می گذشتند او را دیدند احمد از مهربانی حاج… بیشتر »
 نظر دهید »
  • 1
  • 2
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

زیبایی های زندگی

زندگي صحنه ي يكتاي هنرمندي ماست هر كسي نغمه ي خود خواند واز صحنه رود صحنه پيوسته بجاست اي خوش ان نغمه كه مردم بسپارند به ياد

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • حشره ی کوچکی که مامور خدا بود
  • حلزون باشیم
  • خدای من
  • داستان
  • داستان
  • داستان
  • داستان واقعی(قسمت اول)
  • دومین داستان دنباله دار
  • سومین داستان دنباله دار(وقتی خدا بخواهد)
  • شعر منتظرم منتظر واقعی این همه را دارم و باور نکن
  • من و عید بچگیام
  • من و عید بچگیام
  • چهارمین داستان دنباله دار (زندگی باید کرد...)
  • گاهی وقتها

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس