هر کسی کو دور ماند از اصل خویش باز جوید روزگار وصل خویش.....قسمت دهم
قسمت دهم
حاج علی سریع داروها را تهیه کرده بود و به بخش رسید ولیدید از همان اتاق که گل سیما بستری بود دو نفر فردی که روی تخت دراز کشیده و روی صورتش را پوشانده بودند می برند
پاهایش سست و بی رمق شد انگار دنیا دور سرش چرخید
ساعتی بعد وقتی چشم باز کرد روی تخت خوابیده بود از پرستاری که بالای سرش بود سراغ گل سیما را گرفت پرستار توضیح داد:
جریان این بود که همسرتان را به اتاقی که دکتر دستور داده بود بردند اما بعد از ازمایش مشخص شد ایشان باردار هستند و این حال بد ایشان بخاطر ان بوده نه مشکل دیگری
برای همین هم او را به اتاق دیگری بردیم
حاج علی وقتی خبر بارداری گل سیما را شنید از طرفی خوشحال بود و از طرفی نگران
او می دانست با این قلب معیوب زیاد عمر نمی کند و این بچه بعدها گل سیما را دچار زحمت خواهد کرد برای همین باز هم قران جیبیش را ناهی کرد
با ایه ای روبرو شد که نظرش را به کل تغییر داد
وَ عَسَى أَنْ تَکْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَکُمْ وَ عَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ
چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید، حال آن که خیرِ شما در آن است. و یا چیزی را دوست داشته باشید، حال آنکه شرِّ شما در آن است. و خدا میداند، و شما نمیدانید
216سوره بقره
برگشتند به خانه ،حاج علی احساس میکرد جوان شده و همه ی سعی و تلاش خود را انجام میداد تا بهترین شرایط را برای همسرش فذاهم کند
بسیاری از کارهای خانه را خودش انجام می داد البته به غیر از اشپزی که با دو سه بار اشپزی فهمید استعداد این کار را ندارد چون غذا یا شور بود یا بی نمک یا شل بود یا سفت
در این مدت حاج علی از هر لحاظ گل سیما را اماده می کرد برای تولد فرزندش
از حاج جواد یک کتاب گرفته بود و هر روز برای گل سیما می خواند
یک روز که حاج جواد بلند بلند کتاب را می خواندو گل سیما هم سراپا گوش شده بود
امام رضا علیه السلام می فرمایند : زنان باردار کندر بخورند تا فرزندی که در بطن دارند اگر پسر است با هوش و دانا و شجاع و اگر دختر است خوش قیافه و خوش اخلاق و … گرددمکارم اخلاق ، ج 1 ص 192 ، 193
امام رضا (علیه السلام ) در مورد خواص میوه به و فوایدی که برای جنین دارد به نقل از پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله) فرمودند: و اطعموا حبالاکم فانه یحسن اولادکم ، به زنان باردارتان به بخورانید که مایه زیبایی فرزندان می شود.مکارم الاخلاق ص 88
یکباره گل سیما پرسید حاج علی راستی اسم فرزندمان چه باشد؟
حاج علی گفت : یک اسم خوب انتخاب کن، که اسم خیلی برای فرزند مهم است و در سرنوشتش تاثیر دارد
اما ان طرف روستا خانه یبچه های حاج علی
وقتی فهمیدندقرار است فرد دیگری برای ارث پیدا شود خیلی نگران شدند و همه در خانه ی برادر بزرگتر گرد امدند
یکی می گفت: باید این زن را از پدر دور کنیم
ان یکی می گفت: باید راهی پیدا کنیم تا فرزندشان را بکشیم
و بعد از مشورت بسیار به تصمیمی رسیدند و قرار شد فردا اجرا کنند
✍منتظر قسمتهای بعدی باشید…